یادته بارون میومد
زیر یه چتر قدیمی
همه از بارون فراری
ما زیر بارون میدویدیم.
گفتی موندنی ترین روز
همینه که باتو هستم
واسه لمس داشتن تو
از کسی نمیترسم.
دو تا پاییز گذشته
زیر بارون با تن خیس
توی تنهایی میمیرم
شونه های هیچ کسی نیس.
حالا تا بارون میگیره
حس برگارو میدونم
دیگه چترو دوس ندارم
زیر بارون نمیمونم.
تو دلم چه آتیشی بود
وقتی گفتی باهات میمونم
پرسیدی چه حسی داری
گفتم انگار نمیدونم.