یادته بارون میومد
زیر یه چتر قدیمی
همه از بارون فراری
ما زیر بارون میدویدیم.
گفتی موندنی ترین روز
همینه که باتو هستم
واسه لمس داشتن تو
از کسی نمیترسم.
دو تا پاییز گذشته
زیر بارون با تن خیس
توی تنهایی میمیرم
شونه های هیچ کسی نیس.
حالا تا بارون میگیره
حس برگارو میدونم
دیگه چترو دوس ندارم
زیر بارون نمیمونم.
تو دلم چه آتیشی بود
وقتی گفتی باهات میمونم
پرسیدی چه حسی داری
گفتم انگار نمیدونم.
ای خدا دلم خیلی گرفت وقتی تلفن خونه زنگ زد و یکی با یه بغض خسته گفت مامان بزرگت رفت پیش خدا.من از نعمت داشتن مادربزرگ و پدر بزرگ محروم بودم.اما همین دو دقیقه پیش پدربزرگ بهتربن دوستم رفت پیش خدا اون بالا بالاها.بیاین همه یه فاتحه نثار روحش کنیم که هم من هم دوستم عاشقش بودیم.
الهم صلی علی محمد و ال محمد
تا وقتی دبستان بودیم همش دنبال نمره 20 بودیم.(بدون هیچگونه حسودی)
وقتی رفتیم راهنمایی نمرمون از 19 پایینتر نمیومد.(بازم حسودی نبود اما لج و لجبازی نبود)
رفتیم دبیرستان چشم تو هم چشمیا نمیداشت از 18 کمتر شیم.(ایندفه حسودی بود اما لجبازی نبود)